همین پیش پای رفتنش نوشته بودم که «شفای «عزالدین» را از خدا بخواهیم». شکر خدا حالش بهتر شد و آن نوشته به چاپ نرسید. حالا که عالم مردمیِ شهرمان به سفر بیبازگشت خود رفته است، میخواهم دستی به سروروی آن نوشته بکشم. ابتدا با خودم میگویم باید تمام فعلهای مضارع را ماضی کنم، ولی یادم میآید که «العلماء باقون ما بقی الدهر»؛ تا دنیا دنیاست، عالمان ماندگاراند. پس با همان فعلهای مضارع مینویسم تا حضور همیشه او را بهتر حس کنیم.
*عالم جامع ممکن است کسی از دانش دین بهره بسیار برده باشد و به علمش هم عمل کند، اما دست مردم کوچهوبازار از دامن علم او کوتاه باشد و اندوخته سالها مطالعه و پژوهش او فقط به درد گوشه کتابخانهها بخورد. ممکن است دینپژوهی ساعات بسیاری را با مردم بگذراند، اما از کسب علم غافل بماند و در رویارویی با چالشهای مردم دوروبرش، از یافتن و دادن پاسخهای دین ناتوان بماند. ممکن است مردم عادی بتوانند به محضر عالِمی راه یابند، اما فضای حضور او چنان سنگین و دیریاب باشد که خلقا... نتوانند در محضر او با فراغ بال از درد دلشان بگویند. ممکن است عالمی در علوم سنتی و متداول حوزههای علمیه مدارج عالی را طی کرده باشد، اما از نیاز روز و زبان زمان چیزی نداند. همه آن نقاط قوت ستودنی است و آن نقاط ضعف، چشمپوشیدنی. اما علمای بسیاری هم پیدا میشوند که تا حد امکان از آن کمرنگیها بهدوراند و رنگوبوی آشناتر و ملموستری دارند. آیتا... «سیدعزالدین حسینی زنجانی» را با دو نشانه میشناختم: یکی نمازهای جماعت پررونقش در مسجد امام صادق(ع) مشهد و دیگری آن استخارههای معروف که مردم برایش صف میکشیدند. اما چند ماه پیش که توفیق دیداری نزدیک با ایشان دست داد، ویژگیهای چندگانه عالمی مردمی را در حضورش لمس کردم. *خانه علم خانهای که در دل شهر و در میان مردم دارد، ساده است و جمعوجور، با تابلویی بالای سردر که وقت ملاقات مردمی را با آقا نشان میدهد. خانه آیتا... حیاطی کوچک دارد و باغچهای پرگل و چند کبوتر که تو را از تیرگی سیمان و بتن خیابان «دانشگاه» به سپیدی و سادگی طبیعت دعوت میکنند. حسینیه آبرومند زیرزمین هم رمز توفیقات پرشمار عالم شهرمان را گوشزد میکند: گریه بر مصائب اباعبدا...الحسین(ع). در اتاق پذیرایی خانه آقا، بالاسر جایی که خودش مینشیند، تصویری سیاهوسفید از آیتا... «سیدمحمود حسینی زنجانی» میبینی؛ پدر عزالدین که او را در دامان علم خود پرورانده است. *چکیده علامه وصف جایگاه علمی عالمی چون او کار امثال من نیست، اما آنچه از داشتههای علمی او خوانده و شنیدهام، نشان از آن دارد که آیتا... زنجانی حقیقتاً در علم دین، «مُلا»ست، تا آنجا که بهتصریح علامه طباطبایی(ره) یکی از دو شاگرد علامه بوده که درس ایشان را تماموکمال درک و دریافت میکرده است. از سوی دیگر، دروس جدید را هم به قول خودش تا کلاس هفتم آنزمان خوانده و زبان فرانسه را بهخوبی میداند. اهل شعر و مثنوی هم هست. *شادی در چهره این پدربزرگ مهربان اصلاً غمواندوهی ندارد که چنین گرموصمیمی میگوید و میخندد؟! آدمیزاد که بی غم نمیشود، ولی آیتا... بهراستی «مؤمن» است که «بِشره فی وَجهه و حُزنه فی قلبه»؛ شادیاش در چهره آشکار است و غمش در دل، نهان. این دریای علم، شوخطبع است و مردمدار، بهگونهایکه وقتی با مردم مینشیند، برای شکستن فضای سنگین عالمانه، از شوخی با «شلوارهای آخوندی» هم ابایی ندارد. مثل مردم عادی، درباره شام دادن به مهانان خودش شوخی میکند. گاه این شوخطبعی، فقط محض خنداندن هم نیست، بلکه نکتهای مهم است که آیتا... میخواهد آن را بهطنز یادآوری کند. چنانکه وقتی میشنود یکی از علمای بزرگ ادعای دیدار و ارتباط با امام زمان(عج) را دارد، میپرسد: «علمای بزرگ، یعنی عمامهشان بزرگ است؟!» «عزالدین» شهر ما، ماضی نمیشود؛ هنوز در میان ماست و ما هنوز دعایش میکنیم و برایش صلوات میفرستیم: اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد. نویسنده: احمد عبدا...زاده مهنه دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد [ شنبه 92/3/4 ] [ 9:6 عصر ] [ هادی فرخنده نژاد (82) ]
|
||